مشعل هدایت قرآنی ، مذهبی ، اعتقادی ، تربیتی
| ||
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک دوستان
تبادل
لینک هوشمند
پيوندهای روزانه
لینک های مفید |
كسانى كه حسين عليه السلام خود را به بالين آنها رساند مختلف بودند،هر كس در يك وضعى قرار داشت.وقتى امام وارد مىشد يكى هنوز زنده بود و با آقا صحبت مىكرد، ديگرى در حال جان دادن بود. در ميان كسانى كه ابا عبد الله عليه السلام خود را به بالين آنها رسانيد،هيچ كس وضعى دلخراشتر و جانسوزتر از برادرش ابو الفضل العباس براى او نداشت،برادرى كه حسين عليه السلام خيلى او را دوست مىدارد و يادگار شجاعت پدرش امير المؤمنين است. در جايى نوشتهاند ابا عبد الله عليه السلام به او گفت:برادرم«بنفسى انت»عباس جانم!جان من به قربان تو.اين خيلى مهم است.عباس در حدود بيست و سه سال از ابا عبد الله عليه السلام كوچكتر بود(ابا عبد الله 57 سال داشتند و عباس يك مرد جوان 34 ساله بود).ابا عبد الله به منزله پدر ابا الفضل از نظر سنى و تربيتى به شمار مىرفت،آنوقتبه او مىگويد: برادر جان!«بنفسى انت»اى جان من به قربان تو! ابا عبد الله كنار خيمه منتظر ايستاده است.يك وقت فرياد مردانه ابا الفضل را مىشنود.(نوشتهاند ابا الفضل عليه السلام چهرهاش آنقدر زيبا بود كه«كان يدعى بقمر بنى هاشم»در زمان خود معروف به ماه بنى هاشم بود. اندامش به قدرى رسا بود كه بعضى از اهل تاريخ نوشتهاند:«و كان يركب الفرس المطهم و رجلاه يخطان فى الارض»سواراسب تنومندى شد،پايش را كه از ركاب بيرون مىكشيد،با انگشت پايش مىتوانست زمين را خراش بدهد.حالا گيرم به قول مرحوم آقا شيخ محمد باقر بيرجندى يك مقدار مبالغه باشد،ولى نشان مىدهد كه اندام بسيار بلند و رشيدى داشته است، اندامى كه حسين از نظر كردن به آن لذت مىبرد). وقتى كه حسين عليه السلام به بالاى سر او مىآيد،مىبيند دست در بدن او نيست،مغز سرش با يك عمود آهنين كوبيده شده و به چشم او تير وارد شده است.بى جهت نيست كه گفتهاند:«لما قتل العباس بان الانكسار فى وجه الحسين»عباس كه كشته شد،ديدند چهره حسين شكسته شد.خودش فرمود: و لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم و صلى الله على محمد و آله الطاهرين. كتاب: مجموعه آثار ج 17 ص 260 نويسنده: شهيد مطهرى ادامه مطلب |
موضوعات وب
آرشيو مطالب
لینک های مفید
امکانات وب |
[ تمام حقوق مادی ومعنوی این وبلاگ متعلق : به اکبر احمدی می باشد ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |